دانلودیها | دانلود نرم افزار , برنامه و بازی اندروید

آنچه شما درباره خود فكرمی كنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است كه دیگران درباره شما دارند.

مطالب محبوب این ماه

تعبیر خواب اصلاح صورت

  • بازدید: 2534 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای تعبیر خواب اصلاح صورت بسته هستند

تعبیر خواب ریش تراشیدن

تعبیر خواب اصلاح صورت

حضرت دانیال گوید: اگر بیند ریش او تراشیده است، دلیل که از بهر معیشت ذلیل گردد.

تعبیر خواب اصلاح صورت

آنلی بیتون می‌گوید:
اگر خواب ببینید صورت خود را اصلاح کرده‌اید، علامت آن است که شیادان بر سر شما کلاه می‌گذارند.
اگر خواب ببینید مشغول اصلاح صورت خود هستید، علامت آن است که بر اعضای خانواده مسلط می‌شوید و به آنان فرمان می‌دهید.
اگر خواب ببینید بعد از اصلاح، صورت شما لطیف شده است، علامت آن است که به آسودگی و آرامش دست می‌یابید و دوستان مطیع اداره شما خواهند بود. اما اگر بعد از اصلاح صورت شما زبر و چرکیده به نظر برسد، علامت آن است که با مشاجرات و اختلافات بسیاری روبرو خواهید شد.
اگر خواب ببینید به هنگام اصلاح از تیغی کند استفاده می‌کنید و صورتتان کشیده می‌شود، نشانه آن است که بهانه ای به دست دوستان می‌دهید تا بتوانند از زندگی خصوصی شما انتقاد کنند.

تغییر رنگ ریش در هنگام اصلاح صورت در خواب

بیتون می‌گوید:
اگر خواب ببینید به هنگام اصلاح، ریش شما خاکستری به نظر می‌رسد، نشانه آن است که از هر گونه قضاوت نسبت به افرادی که ادعای دوستی با شما را دارند، پرهیز می‌کنید.
اگر زنی در خواب ببیند مردی صورت خود را اصلاح می‌کند، علامت آن است که در تفریحات ناشایست افراط می‌کند و نتیجه آلوده و فاسد می‌گردد.

تعبیر خواب اصلاح صورت زن

آنلی بیتون: اگر زنی خواب ببیند چون مردان صورت خود را اصلاح می‌کند، علامت آن است که آنقدر خصوصیات مردانه در رفتارش هویدا می‌شود که مردان با تنفر از او روی بر می‌گردانند.

منبع:تعبیر خواب اصلاح صورت

تعبیر خواب اصلاح صورت

تعبیرخواب گیلاس

  • بازدید: 2538 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای تعبیرخواب گیلاس بسته هستند

تعبیر خواب گیلاس

تعبیر خواب گیلاس

منوچهر مطیعی تهرانی گوید: برخی معبرین دیدن گیلاس و آلبالو را خوب ندانسته‌اند و بیشتر به خاطر ترشی مزه‌اش آن را غم و اندوه تعبیر کرده‌اند ولی اگر در خواب ببینید گیلاس می‌خورید و آن کاملاً شیرین است بد نیست. چنانچه کال باشد بهتر است.

مؤلف کتاب بانک جامع تعبیر خواب گوید: اگر در خواب گیلاس سرخ و گیلاسی که به سیاهی می زند را به وقت خود بیند، دلیل بر مال و خواسته بود و گیلاسی که به زردی می زند، دلیل بیماری است.

دیدن گیلاس در خواب چه مفهومی دارد؟ (معبرین غربی)
معبرین غربی:
دیدن گیلاس در خواب سمبل رونق و شکوفایی است. موفقیت، خوشی و سربلندی از نشانه‌های خوب دیدن گیلاس در خواب است.
گیلاس به همراه میوه‌های رسیده حاکی از شروع یک رابطه صمیمی است. اگر در خواب از خوردن گیلاس لذت بردید به این معنی است با عطوفت و مهربانی خود می‌توانید بر دشمنانتان غلبه کنید.
اگر گیلاس ترش مزه ای را در خواب خوردید نشانه نگرانی و غم و اندوه است. بیشتر این خواب مربوط به خانواده شماست.

آنلی بیتون می‌گوید:
دیدن گیلاس در خواب، نشانه آن است که بخاطر رفتار دوستانه خود محبوبیت کسب خواهید کرد.
خوردن گیلاس در خواب، علامت آن است که می‌خواهید به هدفی ارزشمند دست یابید.

لوک اویتنهاو می‌گوید:
خوردن گیلاس: دعوا
چیدن گیلاس: شادی
درخت گیلاسی پر از شکوفه: سرگرمی، خوشبختی

تعبیر خواب گیلاس کال (نرسیده)

آنلی بیتون: دیدن گیلاس سبز و کال در خواب، دلالت بر آن دارد که خوشبختی نزدیک شما است.
معبرین غربی گویند: گیلاس نرسیده نشانه چیزی است که شما نیاز دارید و گیلاس رسیده بیانگر تندرستی است.

منبع:تعبیر خواب گیلاس

تعبیر خواب گیلاس

تعبیر خواب پلنگ

  • بازدید: 2477 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای تعبیر خواب پلنگ بسته هستند

تعبیر دیدن پلنگ در خواب از دیدگاه کارل گوستاو یونگ

تعبیر خواب پلنگ

دیدن پلنگ در خواب نشانه وجود خطری در نزدیکی شماست و دشمنانی که تلاش می‌کنند به شما صدمه بزنند. بیانگر تاریکی، مرگ و تولد دوباره است. جنبه‌ی مثبت‌تر آن، این است که پلنگ‌ها به معنی قدرت و زیبایی هستند. احساسی را که در خواب دارید در نظر گیرید تا بتوانید تعیین کنید که کدام یک از این معانی را داراست.
دیدن پلنگ وحشی در رویا بیانگر این است که شما در نهایت بر مشکلات خود با مقاومت غلبه خواهید کرد.
اگر پلنگ در قفس باشد، بیانگر این است که به سادگی بر هر مانعی غلبه خواهید کرد.
رویای دیدن پلنگ به این معنی است که شما همان کسی هستید که هستید، درست مثل پلنگ که نمی‌تواند نقاط روی پوست خود را تغییر دهد.
خواب دیدن اینکه پلنگ را می‌کشید به موفقیت در پروژه‌های شما اشاره دارد.
اگر در خواب پلنگ به شما حمله می‌کند بیانگر این است که شما از موفقیت آینده خود بیش از حد مطمئن هستید. شما مشکلات و چالش‌هایی را که مجبور به تحملشان هستید را درک نمی‌کنید.

تعبیر خواب پلنگ
یوسف نبی علیه السلام گوید: اگر در خواب پلنگ ببیند از پادشاه نیکویی ببیند و حرمت بزرگی را بدست خواهد آورد.
محمدبن سیرین گوید: پلنگ در خواب، دشمن قوی و توانا است.

حضرت امام جعفر صادق فرماید:

دیدن پلنگ در خواب بر سه وجه است.
دشمن قوی
مال یافتن از دشمن
ترس از پادشاه

منوچهر مطیعی تهرانی گوید: وقتی پلنگ در خواب می‌بینیم خودمان بهتر می‌توانیم بفهمیم و مشخص کنیم که چه کسی در زندگی ما چنین قدرتی دارد که به شکل پلنگ در خواب ما ظاهر می‌شود اما به طور کلی پلنگ در خواب دشمنی است که گذشت و مردانگی هم دارد و چه بسا وقتی بر ما چیره شود بدون رساندن آزار بگذرد و پی کار خویش برود. اگر پلنگ در خواب دیدیم با دشمنی که به هر صورت از ما قوی تر است روبرو می‌شویم و خواب ما از یک برخورد نابرابر خصمانه خبر می‌دهد.

لوک اویتنهاو می‌گوید: پلنگ: ترس

تعبیر خواب جنگ با پلنگ
آنلی بیتون می‌گوید:
اگر خواب ببینید پلنگی به شما حمله ور می‌شود، نشانه آن است که در اثر اعتمادی نابجا آینده خود را خراب خواهید کرد.
دیدن پلنگی در قفس، علامت آن است که دشمنان شما را محاصره می‌کنند اما نمی‌توانند زیانی به شما برسانند.
اگر خواب ببینید در جنگل، پلنگ‌ها از شما می‌گریزند، نشانه آن است که در امور عاطفی یا شغلی خود با دردسرهایی مواجه خواهید شد، اما با تلاش و پشتکار بر مشکلات فائق خواهید شد.

ابراهیم کرمانی می‌گوید: اگر در خواب ببینی با پلنگ جنگ و دعوا می‌کنی ولی هیچکدام پیروز نشده‌اید، تعبیرش این است که از «پادشاه» دچار ترس و وحشت زیادی می‌شوی، و یا اینکه دچار بیماری شدیدی خواهی شد، ولی بهبود پیدا می‌کنی.

ابن سیرین می‌گوید: اگر ببینی با پلنگ جنگ کردی و پلنگ غلبه کرده، با دشمن جنگ می‌کنی و دشمن غلبه می‌کند، ‌‌‌‌‌ ولی اگر تو بر پلنگ غلبه کرده‌ای، تعبیرش نیز این است که تو بر دشمن غلبه می‌کنی .

مطیعی تهرانی: اگر دیدیم که پلنگ را فراری دادیم و آن حیوان قدرتمند از ما گریخت بر چنین دشمنی پیروز می‌شویم اگر دیدیم که بر پشت پلنگ نشسته‌ایم باز نشان پیروزی و چیرگی ماست و اگر پلنگ سر به دنبال ما نهاده بود دشمن بر ما تسلط می‌یابد و خطری بزرگ تهدیدمان می‌کند.

تعبیر خواب شیر پلنگ خوردن

ابراهیم کرمانی: اگر بیند شیر پلنگ همی خورد، دلیل که از دشمن ترسی بدو رسد و سرانجام ایمن شود. اگر بیند پوست پلنگ یا استخوان یا موی او را فراگرفت، یاکسی بدو داد، دلیل که از مال دشمن به قدر آن، چیزی بیابد.

تعبیر خواب کشتن پلنگ

ابراهیم کرمانی می‌گوید: اگر ببینی پلنگ را کشته‌ای، از اسلام رویگردان می‌شوی و در تعبیر آن خیری وجود ندارد.

آنلی بیتون: کشتن پلنگ در خواب، نشانه توفیق در کارهاست.

تعبیر خواب پوست پلنگ

مطیعی تهرانی:
داشتن پوست پلنگ غنیمت است و خریدن پوست پلنگ تحصیل مالی است که به دست آوردن آن بیشتر از خود پول شما را خوشحال می‌کند.
پوستین پلنگ و یوز پلنگ و دیگر درندگان تیره گربه سانان معرف زنی نجیب و با شخصیت و مال دار است.

آنلی بیتون: دیدن پوست پلنگ در خواب، نشانه آن است که فردی نادرست امتیاز و منافع شما را به چنگ می‌آورد.

منبع:تعبیر خواب پلنگ

تعبیر خواب پلنگ

شعر کوتاه در مورد حضرت محمد

  • بازدید: 2434 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای شعر کوتاه در مورد حضرت محمد بسته هستند

شعر درباره حضرت محمد با مضامین عاشقانه

شعر کوتاه در مورد حضرت محمد

نور عترت آمد از آیینه‌ام
کیست در غار حرای سینه‌ام

رگ رگم پیغام احمد می‌دهد
سینه‌ام بوی محمد می‌دهد

من سخن گویم ولی من نیستم
این منم یا او ندانم کیستم

جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان خوانند با آوای من

ای بتان کعبه در هم بشکنید
با من امشب از محمد دم زنید

از هوا گلبانگ تهلیل آمده
دیده بگشایید جبریل آمده

مکه تا کی مرکز نا اهل‌هاست
پایمال چکمه بوجهل‌هاست

مکه دریای فروغ وحی شد
بت پرستان بت پرستی نهی شد

روز، روز مرگ ظلم و ظالم است
بانگ نفرت مرد ، اقرا حاکم است

یا محمد منجی عالم تویی
این مبارک نامه را خاتم توئی

انبیا مشعل ز تو افروختند
وز دمت پیغمبری آموختند

غیرت و مردانگی آیین توست
عزت زن در حجاب دین توست

بر همه اعلام کن زن برده نیست
برده مردان تن پرورده نیست

خاتم توحید در انگشت تو
حق به پیش روی و حیدر پشت تو

ما تو را زهرای اطهر داده‌ایم
شیر مردی مثل حیدر داده‌ایم

ما تو را دادیم در بین همه
یک خدیجه یک علی یک فاطمه…!

منبع:شعر کوتاه در مورد حضرت محمد

شعر کوتاه در مورد حضرت محمد

انشا در مورد ولادت پیامبر

  • بازدید: 2521 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای انشا در مورد ولادت پیامبر بسته هستند

انشا در مورد ولادت پیامبر

انشا در مورد زندگی حضرت محمد صل الله علیه و آله به زبان کودکان

حضرت محمّد(ص)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکه به دنیا آمد.
پدرش عبد الله پیش از ولادتش درگذشته بود.
او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد.
تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید.
رفتار و کردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان را به سوى خود جلب کرد و دیرى نگذشت که مهرش در دلها جاى گرفت.
او برخلافِ کودکانِ همسالش که موهایى ژولیده و چشمانى آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهایش را مرتّب میکرد و سر و صورتِ خود را تمیز نگه میداشت.

او به چیزهاى خوراکى هرگز حریص نبود، کودکان همسالش، چنان که رسم اطفال است، با دستپاچگى و شتابزدگى غذا مى خوردند و گاهى لقمه از دست یکدیگر مى ربودند، ولى او به غذاى اندک اکتفا و از حرص ورزى در غذا خوددارى میکرد.در همه احوال، متانت بیش از حدِّ سنّ و سالِ خویش از خود نشان مى داد.
بعضى روزها همین که از خواب برمیخواست، به سر چاه زمزم مىرفت و از آب آن جرعه اى چند مى نوشید و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش مى نمودند، مى گفت: احساس گرسنگى نمیکنم.
او نه در کودکى و نه در بزرگسالى، هیچ گاه از گرسنگى و تشنگى سخن به زبان نمىآورد.

عموى مهربانش ابوطالب او را همیشه در کنار بستر خود مى خوابانید
او گوید: من هرگز کلمه اى دروغ از او نشنیدم و کار ناشایسته و خنده بیجا از او ندیدم.
او به بازیچههاى کودکان رغبت نمیکرد و گوشه گیرى و تنهایى را دوست میداشت و در همه حال متواضع بود.
آن حضرت در سیزده سالگى، ابوطالب را در سفر شام، همراهى کرد.
در همین سفر بود که شخصیّت، عظمت، بزرگوارى و امانتدارى خود را نشان داد.
بیست و پنج سال داشت که با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد.

محمّد(صلى الله علیه وآله) در میان مردم مکّه به امانتدارى و صداقت مشهور گشت تا آنجا که همه، او را محمّد امین مىخواندند.
در همین سنّ و سال بود که با نصب حجرالاسود و جلوگیرى از فتنه و آشوب قبایلى، کاردانى و تدبیر خویش را ثابت کرد و با شرکت در انجمن جوانمردان مکّه (= حلف الفضول) انسان دوستى خود را به اثبات رساند.
پاکى و درستکارى و پرهیز از شرک و بتپرستى و بى اعتنایى به مظاهر دنیوى و اندیشیدن در نظام آفرینش، او را کاملاً از دیگران متمایز ساخته بود.

آن حضرت در چهل سالگى به پیامبرى برانگیخته شد و دعوتش تا سه سال مخفیانه بود.
پس از این مدّت، به حکم آیه “وَ أَنـْذِرْ عَشیرَتَکَ الاَْقـْرَبینَ”; یعنى: “خویشاوندان نزدیک خود را هشدار ده!”، رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بتپرستى را به گوشِ مردم رساند.
از همین جا بود که سران قریش، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار آن حضرت پرداختند.
پیامبر در مدّت سیزده سال در مکّه، با همه آزارها و شکنجه هاى سرمایه داران مشرک مکّه و همدستان آنان، مقاومت کرد و از مواضع الهى خویش هرگز عقب نشینى ننمود.
پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه، ناچار به هجرت شد.

تحقیق و انشا در مورد حضرت محمد زندگینامه ، تولد ، وفات و سیره زندگی
پس از هجرت به مدینه زمینه نسبتاً مناسبى براى تبلیغ اسلام فراهم شد، هر چند که در طىّ این ده سال نیز کفّار، مشرکان، منافقان و قبایل یهود، مزاحمت هاى بسیارى براى او ایجاد کردند.
در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حجّ و ترک مکّه و ابلاغ امامت على بن ابیطالب(علیه السلام) در غدیر خم و اتمام رسالت بزرگ خویش، در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرى، رحلت فرمود.

منبع:انشا در مورد ولادت پیامبر

انشا در مورد ولادت پیامبر

پیامبر و یارانش چند سال در محاصره اقتصادی بودند؟

  • بازدید: 2271 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای پیامبر و یارانش چند سال در محاصره اقتصادی بودند؟ بسته هستند

1 محرم – محاصره شدن پيامبر(ص) و بني هاشم در شعب ابي طالب – سال هفتم بعثت

پیامبر و یارانش چند سال در محاصره اقتصادی بودند

مشركان مكه، به ويژه قريشيان كه بيشترين نفوذ و موقعيت اجتماعي و اقتصادي اين شهر مهم زيارتي و عبادي را بر عهده داشتند، دشمني هاي فراواني با ظهور اسلام و شخص پيامبر اكرم(ص) نموده و زندگي مسلمانان را بسيار سخت و توان فرسا كردند.

بدين جهت، پيامبر خدا(ص) ناچار شد گروهي از مسلمانان را به كشور حبشه، در آن سوي درياي سرخ (بحر احمر) اعزام كند، تا در پناه نجاشي، سلطان بي آزار و رعيت پرور آن قرار گيرند و از آزار و اذيت هاي قريشيان در امان مانند.

هر چه بر تعداد مسلمانان افزوده و زمينه هدايت آنان فراهم مي گرديد، بغض و كينه مشركان افزوده مي شد. به خصوص آن گاه كه حضرت حمزة بن عبدالمطلب و حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب، دو تن از عموهاي معروف پيامبر(ص) كه داراي شهرت، اعتبار و قدرت بودند، به آن حضرت ايمان آورده و پشتيباني وي را به طور رسمي و علني بر عهده گرفتند، دهشت بزرگي مشركان قريش را فرا گرفت و آنان را براي حفظ قدرت و شوكت شيطاني خويش به عكس العمل هاي ناجوانمردانه واداشت.

سران قريش در نشستي، در “دارالندوه” ] مجلس أعيان قريش[ موقعيت قوم و قبيله خويش و گسترش روز افزون اسلام را مورد بحث و بررسي قرار داده و سرانجام تصميم به محاصره اقتصادي و اجتماعي پيامبر(ص) و پشتيبانان و پيروانش گرفتند. آنان، پيمان نامه اي به خط “منصور بن عكرمه” و امضاي صاحب نفوذان و ريش سفيدان طايفه ها و قبيله هاي مهم مكه نوشتند و آن را در داخل خانه خدا ] كعبه معظمه [ آويختند و سوگند ياد كردند كه تا از پاي در آوردن پيامبر(ص) و يارانش، به آن پاي بند باشند.

مضمون پيمان نامه ظالمانه قريش به شرح ذيل بود:

1- هر گونه معاشرت با مسلمانان و ارتباط با پيامبر(ص) ممنوع است.

2- خريد و فروش كالا و مواد غذايي و هر گونه معاملات اقتصادي با آنان ممنوع است.

3- در تمام رويدادها، بايد از مخالفان اسلام و دشمنان رسول خدا(ص) پشتيباني گردد.

قريش متعصب، با انعقاد اين پيمان نامه، مسلمانان و حاميان آنان را كاملا منزوي كرده و آنان را در تحت فشار اقتصادي و اجتماعي قرار دادند و خطري جدّي براي رسول خدا(ص) به وجود آوردند.

حضرت ابوطالب(ع)، عموي پيامبر خدا(ص) كه سيادت و بزرگي طايفه بني هاشم و اولاد و احفاد عبدالمطلب(ع) را بر عهده داشت، از پيمان نامه ننگين قريش ناراحت و شگفت زده شد و ماندن در مكه را به مصلحت پيامبر(ص) و مسلمانان و حاميانشان ندانست و به ناچار دستور داد كه تمامي فرزندان عبدالمطلب و نوادگان وي و افراد طايفه بني هاشم براي حفظ جان رسول خدا(ص) و در امان ماندن از كيد و كين قريش، از مكه خارج شده و در شِعبي كه در ميان بلندي هاي اطراف مكه قرار داشت، نقل مكان كنند.

تمامي بني هاشم و فرزندان عبدالمطلب، چه آناني كه مسلمان شده و چه آناني كه هنوز توفيق اسلام و ايمان نيافته بودند، فرمان ابوطالب(ع) را گردن نهاده و از مكه به شعب، كه بعدها به شعب ابي طالب(ع) معروف گرديد، نقل مكان كرده و با برپايي چادر و خيمه هاي عربي، زندگي جديدي را آغاز كردند. در ميان آنان، تنها ابولهب (يكي از عموهاي پيامبر ص) با آنان مخالفت ورزيد و با قريش همراه و هم داستان شد و در مكه باقي ماند و راه خود را از ساير بني هاشم جدا كرد. وي تا آخر عمر، بر كفر و شرك خود باقي ماند و سوره اي از قرآن مجيد در نكوهش او و همسرش نازل گرديد(1) و سرانجام با خواري و پستي تمام در مكه به هلاكت رسيد.

بني هاشم، به مدت سه سال در آن درّه خشك، با نهايت عسرت و تنگدستي به سر بردند و جز در ايّام حج و ماه هاي حرام كه در سراسر حجاز و جزيرة العرب آتش بس و امنيت نسبي بر قرار بود، نمي توانستند از آن شعب خارج شده و با ديگران ارتباط و رابطه اي داشته باشند.

در اين مدت، پيامبر(ص) و همسرش خديجه كبري(س) تمامي دارايي هاي خود را از دست دادند، ولي به راه خويش ادامه داده و در برابر ناجوانمردي هاي قريش، مقاومت نمودند.

سرانجام جبرئيل امين به پيامبر(ص) وحي نمود كه موريانه اي، پيمان نامه قريش را جويده و آن را از بين برده است.

پيامبر(ص) اين خبر آسماني و مسرت بخش را به اطلاع عمويش ابوطالب(ع) رسانيد و ابوطالب(ع) با خوش حالي از شعب خارج شد و به سوي سران قريش رفت و خبر غيبي برادرزاده اش را به اطلاع آنان رسانيد و آنان را بهت زده كرد.

سران قريش گفتند: اگر برادرزاده ات راست گفته باشد، ما از آن عهدنامه چشم پوشي كرده و به دشمني با او پايان مي دهيم.

آنان، در كعبه را گشوده و پيمان نامه را باز كردند، ولي همان طوري كه رسول خدا(ص) خبر داده بود، جز كلمه “بسمك اللّهم” چيزي از آن باقي نماند و همه صحيفه را موريانه خورده بود. اين أمر، موجب اختلاف و دو دستگي سران قريش شد.

عده اي بر ادامه دشمني اصرار ورزيده و عده اي اظهار پشيماني نمودند، ولي به هر حال، آن پيمان نامه را ملغي كردند و طايفه خوش نام بني هاشم و مسلمانان صبور، پس از سه سال تحمل رنج و سختي، به رهبري پيامبر(ص) از شعب بيرون آمده و راهي خانه و منازل خود شدند. (2)

منبع:پیامبر و یارانش چند سال در محاصره اقتصادی بودند؟

پیامبر و یارانش چند سال در محاصره اقتصادی بودند؟

حضرت محمد در کجا به پیامبری رسیدند؟

  • بازدید: 2453 بازدید
  • دسته: موبایل
  • دیدگاه‌ها برای حضرت محمد در کجا به پیامبری رسیدند؟ بسته هستند

حضرت محمد در کجا به پیامبری رسیدند؟

زندگینامه پیامبر اسلام: تولد
تولد حضرت محمد (ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عام‌الفیل (570 میلادی)، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد. پدر پیامبر ‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند؛ قبیله‌ای كه بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مكه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، پدر پیامبر (ص) اندكی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با كاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت.

زندگینامه پیامبر اسلام: کودکی
بنابر رسمی كه در مكه رایج بود، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاك بادیه پرورش یابد. وی 6 ساله بود كه همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب (مدینه) رفت‌، اما آمنه نیز در بازگشت، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء (نزدیك مدینه) به خاك سپردند. محمد (ص) از این پس در كنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8 سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد (ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش كوششی بلیغ می كرد. در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبی بحیرا نام، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.

زندگینامه پیامبر اسلام: جوانی
از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر (ص)، شركت در پیمانی به نام «حلف الفضول» است كه در آن جمعی از مكیان تعهد كردند «از هر مظلومی حمایت كنند و حق او را بستانند»؛ پیمانی كه پیامبر (ص) بعدها نیز آن را می‌ستود و می‌فرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند، به آن می‌پیوندد.

زندگینامه پیامبر اسلام: ازدواج
شهرت محمد (ص) به راستگویی و درستكاری چنان زبانزد همگان شده بود كه «امین» لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب كرد و او را با سرمایه خویش برای تجارت به شام فرستاد؛ سپس چنان شیفته درستكاری «محمد امین‌« شد كه خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد، در حالی كه بنابر مشهور، دست‌كم 15 سالی از او بزرگ‌تر بود. خدیجه برای محمد (ص) همسری فداكار بود و تا زمانی كه حیات داشت، پیامبر همسر دیگری برنگزید. او برای پیامبر (ص) فرزندانی آورد كه پسران همگی در كودكی درگذشتند و در میان دختران، از همه نامدارتر، حضرت فاطمه‌ (س) است. از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست؛ جز آن كه می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفكر شناخته شده و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود. از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر می‌تافت. محمد (ص) اندكی پیش از بعثت، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در كوهی نزدیك مكه به سر می‌برد و زمان را به خاموشی و اندیشه می‌گذرانید.
زندگینامه پیامبر اسلام: بعثت
گفته‌اند نخستین نشانه‌های بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته، شبی در ماه رمضان، یا ماه رجب است كه فرشته وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سوره علق را برخواند. بنابر روایات، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست كه او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفه‌ای ایجاد شد و همین امر پیامبر ‌(ص ) را غمناك ساخته بود، ولی اندكی بعد فرشته وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاك گردانیدن خانه خدا از بتان و دلهای آدمیان از خدایان دروغین كرد.
دعوت خویشان به اسلام
پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانواده خود آغاز كرد و اول كسی كه به او ایمان آورد، همسرش خدیجه و از مردان پسر عمویش علی بن ابی طالب (ع) بود كه در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به فزونی داشت و چندی برنیامد كه گروه اسلام آورندگان به اطراف مكه می‌رفتند و با پیامبر (ص) نماز می‌گزاردند.
دعوت همگانی
سه سال پس از بعثت، پیامبر (ص) دستور یافت تا همگان را از خاندان قریش گرد آورد و دعوت توحید را در سطحی گسترده‌تر مطرح سازد . رفتار قریشیان و به طور كلی مشركان مكه اگر چه نخست با ملایمت و بیشتر با بی‌اعتنایی همراه بود ، ولی چون بدگویی از بتان و از آیین و رسوم پدران آنان فزونی یافت، قریشیان بر پیامبر (ص) و مسلمانان سخت گرفتند و خاصه ابوطالب عموی پیامبر (ص) را كه جداً از او حمایت می‌كرد، برای آزار پیامبر (ص) در تنگنا قرار دادند. سختگیری مشركان چندان شد كه پیامبر (ص) عده‌ای از اصحاب را امر كرد تا به حبشه هجرت كنند و به نظر می‌رسد كه برخی از اصحاب نیز میان حبشه و حجاز در رفت و آمد بوده اند.

شعب ابی طالب
در سال ششم بعثت، سرانجام قریشیان پیمانی نهادند تا از ازدواج یا خرید و فروش با خاندان عبدالمطلب بپرهیزند. آنان پیمان خویش را بر صحیفه‌ای نوشتند و به دیوار كعبه آویختند. از آن سوی، ابوطالب و كسانی دیگر از خاندان او نیز همراه پیامبر ‌(ص) و خدیجه به دره‌ای مشهور به «شعب» ابوطالب، پناه بردند و تا جایی كه ممكن بود، نه كسی به آنجا می آمد و نه خود از آن بیرون می شدند. سرانجام، پس از آن كه خطوط آن صحیفه را موریانه از میان برده بود، قریشیان پذیرفتند كه مخالفان را رها كنند و از محاصره ایشان دست بردارند (سال 10 بعثت). اندكی پس از خروج پیامبر (ص) از شعب، دو تن از نزدیك‌ترین یاورانش، خدیجه و ابوطالب وفات یافتند.
پیمان عقبه
در شهر یثرب دو قبیله اصلی، یعنی اوس و خزرج، بیشتر اوقات با هم در جنگ و ستیز بودند و از كسی كه ایشان را به آشتی و دوستی دعوت كند، استقبال می‌كردند. پیامبر (ص) اتفاقاً 6 تن از خزرجیان را در موسم حج دید و اسلام را بر ایشان عرضه كرد و آنان چون به شهر خویش بازگشتند، به تبلیغ دعوت پرداختند. سال بعد، یعنی در سال 12 بعثت، تنی چند از اوس و خزرج، به خدمت پیامبر (ص) آمدند و در عقبه، دره‌ای در نزدیكی مكه، با آن حضرت بیعت كردند و پیامبر (ص) نماینده ای برای ترویج و تعلیم اسلام با آنان همراه كرد. این بیعت نخستین پایه حكومتی شد كه پیامبر (ص) در یثرب بنیاد نهاد. سال بعد نیز شمار بیشتری از یثربیان با پیامبر ( ص) بیعت كردند و گویا در یثرب جز گروه اندكی نمانده بود كه به اسلام در نیامده باشند.

نقشه قتل پیامبر
گرچه مذاكره با یثربیان پنهانی بود، ولی قریشیان بدان آگاهی یافتند و پس از شور درباره رسیدگی به كار پیامبر (ص) و مسلمانان، بر آن شدند كه از همه تیره‌های قریش كسانی گرد آیند و شبانه پیامبر (‌ص) را بكشند تا خون او برگردن كسی نیفتد. پیامبر (ص) كه از این توطئه آگاه شده بود، حضرت علی (ع) را بر جای خویش نهاد و خود به شتاب، در حالی كه ابوبكر نیز با او همراه شده بود، به سوی یثرب روان شد

هجرت پیامبر
خروج پیامبر (ص) از مكه كه از آن به هجرت تعبیر شده، نقطه عطفی در تاریخ زندگی آن حضرت و نیز تاریخ اسلام است؛ زیرا از آن پس پیامبر (ص) در رأس حكومتی قرار گرفته بود كه می‌بایست بر مبنای شریعتی آسمانی جامعه‌ای نوین بنا نهد. گسیل داشتن كسانی برای تبلیغ اسلام به میان قبایل و هجرت پیامبر (ص) از مكه به مدینه، نزد مسلمانان با اهمیت بسیار تلقی شد، تا بدانجا كه مبدا تاریخ ایشان قرار گرفت و این خود نشان دهنده برداشتی است كه اعراب از هجرت پیامبر (ص) به عنوان یك مرحله نوین داشتند. سرانجام پیامبر ‌(ص) در ماه ربیع الاول سال 14 بعثت به یثرب رسید؛ شهری كه از آن پس به نام آن حضرت، مدینه الرسول یا به اختصار مدینه نام گرفت. آن حضرت نخست در جایی بیرون شهر، به نام قبا درنگ فرمود و یثربیان به استقبال او شتافتند. پس از چند روزی، به شهر در آمد و در قطعه زمینی خشك، مسجدی به دست خود و اصحاب و یارانش بنا كرد كه بنیاد مسجد النبی كنونی در مدینه منوره است.
عقد اخوت
روز به روز بر شمار مهاجران افزوده می‌شود و انصار (كه اینك به ساكنان پیشین یثرب اطلاق می‌شد) آنان را در منزل خویش جای می دادند. پیامبر (ص)، نخست میان انصار و مهاجران پیمان برادری برقرار كرد و خود علی بن ابی طالب (ع) را به برادری برگرفت. مدتی پس از ورود به مدینه، پیامبر (ص) با اهالی شهر، حتی یهودیان پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یكدیگر را رعایت كنند. چندی بعد قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی كعبه تغییر یافت و هویت مستقل برای اسلام تثبیت شد.

جنگهای پیامبر اسلام
جنگ بدر
در سال دوم هجرت، مهم‌ترین برخورد نظامی مسلمانان و مشركان مكه پیش آمد: در نبردی كه به بدر مشهور شد، با آن كه عده مسلمانان كمتر از مكیان بود، توانستند پیروزی را از آن خود كنند و از مشركان بسیاری كشته و اسیر شدند و دیگران نیز گریختند. پیروزی در بدر ، به مسلمانان روحیه بخشید، اما در مكه همگی داغدار و خشمگین از شكست و در اندیشه انتقام بودند.

جنگ احد
در سال سوم هجرت، قریشیان از قبایل متحد خود بر ضد مسلمانان یاری خواستند و با لشكری مجهز به فرماندهی ابوسفیان، به سوی مدینه به راه افتادند. پیامبر (ص) نخست قصد داشت در مدینه بماند، ولی سرانجام بر آن شد تا برای مقابله با لشكر مكه از شهر بیرون رود. در جایی نزدیك كوه احد، دو لشكر با یكدیگر رو به رو شدند و با اینكه نخست پیروزی با مسلمانان بود، ولی با ترفندی كه خالد بن ولید به كاربرد و با استفاده از غفلت گروهی از مسلمانان، مشركان از پشت هجوم بردند و به كشتار آنان پرداختند. در این جنگ حمزه عموی پیامبر (ص) به شهادت رسید، پیامبر (ص) خود زخم برداشت و شایعه كشته شدن او نیز موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد.

جنگ خندق
سال پنجم هجرت به پایان نرسیده بود كه خطر بسیار بزرگی پیامبر (ص) و مسلمانان را تهدید كرد. قریشیان مكه و یهودیان رانده شده بنی‌نضیر و دیگر هم پیمانان ایشان بر ضد پیامبر (ص) متحد شدند و با لشكری گران كه شمار سپاهیان آن را تا 10 هزار گفته‌اند، به سوی مدینه به راه افتادند. چون خبر به پیامبر (ص) رسید، بنا بر روایت مشهوری، به پیشنهاد سلمان فارسی به حفر خندق در اطراف مدینه امر فرمود. بدین ترتیب، چون لشكر كفار به مدینه رسید، با این تدبیر جدید جنگی رو به رو شد و در طول روزهایی كه دو لشكر در برابر هم صف آراسته بودند، تنها درگیری هایی پراكنده رخ داد. سرانجام، پس از 15 روز ، لشكر كفار بی‌نتیجه بازگشت و مسلمانان به زندگی عادی خود برگشتند.

صلح با قریش

در این سال پیامبر‌ (ص) و مسلمانان قصد كردند كه برای اجرای مراسم حج به مكه روند و به همین منظور به سوی مكه به راه افتادند.

قریشیان بر منع ورود پیامبر (ص) هم داستان شدند و كسی را نزد آن حضرت روانه كردند و او را از قریشیان بیم دادند، ولی پیامبر (ص) تاكید كرد كه قصد جنگ ندارد و حرمت خانه خدا را واجب می‌داند و حتی فرمود كه حاضر است برای مدتی با قریشیان در صلح شود. قریشیان نخست هم رای نبودند، ولی سرانجام كسی را برای عقد قرار داد صلح نزد پیامبر (ص) فرستادند. بر مبنای این، میان پیامبر (ص) و قریشیان 10 سال صلح و متاركه جنگ اعلام گردید و شرط شد كه پیامبر (ص) از ورود به مكه تا سال آینده خودداری كند.

نامه به پادشاهان و جنگ خیبر
پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت تصمیم به دعوت فرمانروایان و پادشاهان ممالك اطراف گرفت. سپس نامه هایی به امپراتور روم شرقی، نجاشی و نیز امیر غسانیان شام و امیر یمامه فرستاد. در همین سال پیامبر (ص) بر یهودیان خیبر پیروز شد كه پیش از آن چندین بار با دشمنان بر ضد او هم پیمان شده بودند و آن حضرت از جانب ایشان آسوده خاطر نبود، قلعه خیبر كه در نزدیكی مدینه واقع شده بود‌، به تصرف مسلمانان در آمد و پیامبر (ص) پذیرفت كه یهودیان به كار زراعت خویش در آن منطقه ادامه دهند و هر سال از محصول خود بخشی به مسلمانان بپردازند، پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، اما گسیل داشتن سپاهیان و كاروانها به اطراف و اكناف ادامه داشت.

فتح مکه
در سال هشتم هجرت قریشیان پیمان خود را شكستند و شبانگاه بر طایفه‌ای كه با مسلمانان هم پیمان بودند، هجوم بردند. بدین سبب، پیامبر (ص) با سپاهی انبوه قصد مكه كرد و شب هنگام بیرون مكه اردو زد. ابوسفیان، بزرگ مشركان به شفاعت عباس عموی پیامبر (‌ص)، نزد آن حضرت آمد و اظهار اسلام كرد و پیامبر (ص) خانه او را جایگاه امن قرار داد. لشكر اسلام بی‌مقاومتی وارد مكه شد و پیامبر ‌(ص) بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر كرد و خود به درون كعبه شد و خانه را از بتان پاك فرمود. آن گاه بر بلندی صفا نشست و همگی مردم با او دست بیعت دادند.
هنوز 15 روز از اقامت پیامبر (ص) در مكه نگذشته بود كه برخی از طوایف پرشمار و مسلمان نشده جزیره العرب بر ضد آن حضرت متحد شدند. پیامبر (ص) با لشكری انبوه از مسلمانان از مكه بیرون آمد و چون به جایی به نام حنین رسید، دشمنان كه در دره‌های اطراف كمین كرده بودند، به تیراندازی پرداختند. شدت تیرباران چنان بود كه سپاه اسلام روی به عقب نهاد، گروهی اندك بر جای ماندند، ولی سرانجام گریختگان نیز بازگشتند و بر سپاه دشمن هجوم بردند و آن ها را شکست دادند.

غزوه تبوک
در تابستان سال نهم هجرت به پیامبر (ص) خبر رسید كه رومیان لشكری ساخته اند و قصد حمله به مدینه دارند . پیامبر (ص) و مسلمانان به مقابله رفتند تا به تبوك رسیدند، ولی جنگی رخ نداد و پیامبر (ص) پس از عقد پیمانهایی با قبایل آن حدود به مدینه بازگشت. پس از این ماجرا كه به غزوه تبوك شهرت یافت.

رحلت پیامبر
در اوایل سال 11 هجرت بیماری و رحلت پیامبر (ص) پیش آمد. وفات پیامبر (ص) در 28 صفر سال 11 هجرت، یا به روایتی در 12 ربیع الاول همان سال در 63 سالگی روی داد. در آن وقت از فرزندان او جز حضرت فاطمه (ع) كسی زنده نبود. دیگر فرزندانش، از جمله ابراهیم كه یكی دو سال پیش از وفات پیامبر‌ (ص) به دنیا آمد، همگی در گذشته بودند. پیكر مطهر پیامبر (ص) را حضرت علی (ع) به یاری چند تن دیگر از خاندان او غسل داد و كفن كرد و در خانه‌اش ( كه اینك داخل در مسجد مدینه است) به خاك سپردند.

منبع:حضرت محمد در کجا به پیامبری رسیدند؟

حضرت محمد در کجا به پیامبری رسیدند؟